با عرض سلام و احترام.
خداوندا مراقب داستان های من باش.
بنده تصور میکنم که این کارمندها فکر میکنند که قصد شوخی و خنده با آنها را دارم. اینگونه نیست. اگر امروز نشد ؛ دو روز دگر و اگر دو روز دگر نشد هفته ی دیگر؛ اما تا مدیرمسىول محترم را ملاقات نکرده باشم ؛ از این آرمان خود دست بر نخواهم داشت. بنده زمانیکه این داستان بلندم را مینوشتم ؛ با خود اندیشیدم که آنقدر قوی بنویسم که هیچ ناشر و هیچ بنی بشری نتواند جواب نه بیاورد. و خلاصه اینکه با خود گفتم که یک داستان بنویسم که اگر بوف کور در رتبه ی اول باشد ؛ داستان اینجانب در رتبه ی دوم قرار گیرد. و یا شاید داستان اینجانب در رتبه ی اول باشد و داستان بوف کور دوم شود. دگر هنگامه ی رشد و نمو بنده رسیده است. قسم خورده ام و دست برنخواهم داشت. باز هم عرض میکنم و میگم و دوباره میگم قسم خورده ام و دست بر نخواهم داشت. کم این کارمندها مرا آزار و اذیتم کرده اند؟ از دست اینها یکدفعه از خیابان فاطمی تا خیابان انقلاب گریه کردم و یکدفعه از تهران تا کرج گریه کردم.
والسلام ؛ عرضیات من تمام.
به نام خدایی که... ...برچسب : نویسنده : asgharghomi63a بازدید : 197